چهل روزگی
جمعه هفته قبل من چهل روزه شدم. به همین خاطر بابایی و داداش کیان رفتند خونه فاطمه زن عموی بابایی و اون کاسه قشنگ کذایی ، که چهل تا کلید هم داره رو از زن عمو جون قرض گرفتند. بعدش مامان فخری آمد خونه ما و منو برد حموم تا با اون کاسه آب به اصلاح چهل روزگی رو روی من بریزه. البته این رو هم بگما ، ما خرافاتی نیستیم ولی از این جور مراسم خوشمون میان چون یک جور تفننه و حال میده.🙂 این هم عکس اینجانب بعد از حموم همرا با کاسه چهل کلید: دو روز قبلش هم وقتی 38 روزه شدم رفتیم مرکز بهداشت. وزنم 4200 گرم بود و قدم 54.5 سانتیمتر. قرار شد ده روز دیگه دوباره بریم همونجا چون ی کوچولی وزنم کم بود و باید مطمئین بشیم که خوب شیر می خورم و رش...